تفکر سیستمی رویکردی است که به دیدگاهی گسترده و سیستماتیک برای حل مسائل پیچیده و متعدد می‌پردازد. در این رویکرد، مسئله به صورت یک سیستم در نظر گرفته می‌شود و تمامی اجزای آن به طور مستقل و در عین حال به صورت تعاملی بررسی می‌شوند تا بتوان به بررسی و تحلیل کاملی از مسئله دست یافت.

تفکر سیستمی، به عنوان یک رویکرد چند رشته‌ای، شامل مفاهیم و روش‌های مختلفی است که برای تحلیل و حل مسائل پیچیده مورد استفاده قرار می‌گیرد. این رویکرد از دیدگاهی سیستماتیک به مسائل نگاه می‌کند و تلاش می‌کند تا با توجه به تعاملات بین اجزای سیستم، راه‌حلی کامل و موثر برای حل مسئله پیشنهاد دهد.

در تفکر سیستمی، سعی می‌شود تا به جای تمرکز بر نقاط ضعف یا مشکلات، به عنوان یک سیستم یکپارچه و تعاملی به مسئله نگاه شود. برای این منظور، از روش‌هایی مانند تحلیل سیستماتیک، نمودارهای فلوچارت، شبیه‌سازی، مدل‌سازی ریاضی، تحلیل شبکه و ... استفاده می‌شود.

از مزایای تفکر سیستمی می‌توان به این نکات اشاره کرد:

- به وضوح نشان می‌دهد که مسائل پیچیده چگونه به هم مرتبط هستند.

- این رویکرد می‌تواند شفافیت و شناخت بهتری از مسائل پیچیده را به ارمغان آورد.

- با استفاده از تفکر سیستمی، می‌توان به بررسی تاثیر یک تغییر کوچک در یک قسمت از سیستم بر کل سیستم پرداخت.

- برای حل مسائل پیچیده، تفکر سیستمی از تلاش‌های هماهنگ برای بهبود کل سیستم بهره می‌برد، به جای تمرکز بر رفع مشکلات جزئی.

تفکر سیستمی در صنعت و کسب و کار کاربردهای بسیاری دارد. در واقع، این رویکرد می‌تواند به شرکت‌ها و سازمان‌ها کمک کند تا به طور سیستماتیک و هوشمندانه، بهبود و بهترین کارکردهای ممکن را برای سیستم‌هایشان پیدا کنند.
برای مثال، تفکر سیستمی می‌تواند به شرکت‌ها کمک کند تا سیستم‌های خود را به طور جامع و بهینه‌سازی شده مدیریت کنند. در این روش، شرکت‌ها به جای تمرکز بر رفع مشکلات جزئی، به دنبال بهبود کلی کارکرد سیستم خود هستند. این رویکرد می‌تواند در مسائلی مانند بهبود فرآیندهای تولید، بهینه‌سازی زنجیره تأمین، بهبود کیفیت محصول و خدمات، بهبود سیستم مدیریت و ... مورد استفاده قرار گیرد.
تفکر سیستمی همچنین می‌تواند به شرکت‌ها در اتخاذ تصمیمات استراتژیک کمک کند. با توجه به رویکرد سیستمی، شرکت‌ها می‌توانند به بررسی تاثیر تصمیمات خود بر کلیت سیستم، به دست آوردن نتایج مطلوب و بهینه را بهبود بخشند.
در کل، تفکر سیستمی به شرکت‌ها و سازمان‌ها کمک می‌کند تا به یک نگرش جامع و سیستماتیک در مورد مسائل خود بپردازند و راه‌حل‌های بهتری را برای بهبود عملکرد و بهینه‌سازی سیستم‌های خود پیدا کنند.

چند مثال دیگر از کاربرد تفکر سیستمی در کسب و کارها عبارت است از:
1. بهبود زنجیره تأمین: با توجه به تفکر سیستمی، شرکت‌ها می‌توانند به بهبود زنجیره تأمین خود بپردازند. در این رویکرد، شرکت می‌تواند زنجیره تأمین خود را به عنوان یک سیستم در نظر بگیرد و به بررسی و تحلیل تعاملات بین اجزای مختلف آن بپردازد. با به کارگیری این رویکرد، شرکت می‌تواند به بهبود عملکرد کلی زنجیره تأمین، افزایش کیفیت محصولات، کاهش هزینه‌ها و بهبود رضایت مشتریان دست یابد.
2. بهبود سیستم مدیریت: تفکر سیستمی می‌تواند به شرکت‌ها در بهبود سیستم مدیریت خود کمک کند. با تحلیل تعاملات بین اجزای مختلف سیستم مدیریت، شرکت می‌تواند به بهبود عملکرد سیستم مدیریت، بهینه‌سازی فرآیندهای کاری، کاهش هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری دست یابد.
3. بهبود کیفیت محصولات و خدمات: با توجه به تفکر سیستمی، شرکت‌ها می‌توانند به بهبود کیفیت محصولات و خدمات خود بپردازند. در این رویکرد، شرکت می‌تواند به شناسایی و رفع مشکلات موجود در سیستم خود، بهبود فرآیندهای کاری، بهبود کیفیت محصولات و خدمات و افزایش رضایت مشتریان دست یابد.
در کل، تفکر سیستمی به شرکت‌ها کمک می‌کند تا به بهبود کلی سیستم‌های خود بپردازند و راه‌حل‌های بهتری را برای بهبود عملکرد و بهینه‌سازی سیستم‌های خود پیدا کنند.