حل مساله یا problem solving به مجموعه فرآیندها، روشها و فنونی اطلاق میشود که به کمک آنها، مسائل مختلفی از ابتدا تا پایان و به صورت سامان یافته و کارآمد حل میشوند. این فرآیند شامل شناسایی مسئله، تجزیه و تحلیل آن، تعیین راهحلها، اجرای راهحلها و ارزیابی نتیجه است.
روشهای حل مساله به شکلهای مختلفی و با توجه به نوع و ماهیت مساله متفاوت است. در ادامه به برخی از روشهای معمول برای حل مساله اشاره میکنم:
۱. روش تحلیل SWOT: در این روش، با استفاده از تحلیل SWOT، نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدات مرتبط با مساله شناسایی میشود. با توجه به نتایج تحلیل، راهحلهایی برای حل مساله ارائه میشود.
۲. روش PDCA: این روش شامل چهار مرحله Plan-Do-Check-Act میباشد و برای حل مسائل پیچیده و چندگانه استفاده میشود. در این روش، بعد از تعریف مسئله، به برنامهریزی و اجرای راهکارهایی برای حل مسئله پرداخته میشود. سپس، با بررسی و ارزیابی نتایج، به بهبود راهکارها پرداخته میشود.
۳. روش DMAIC: این روش شامل پنج مرحله Define-Measure-Analyze-Improve-Control میباشد و برای حل مسائل پیچیده و چندگانه استفاده میشود. در این روش، بعد از تعریف مسئله، به تجزیه و تحلیل دادهها و شناسایی علل مسئله پرداخته میشود. سپس با ارائه راهکارهایی برای حل مسئله و کنترل نتایج، به بهبود فرآیند پرداخته میشود.
۴. روش تصمیمگیری گروهی: در این روش، یک گروه از افراد با همکاری و تبادل نظر، برای حل مساله به کار میروند. در این روش، ایدههای مختلفی پیشنهاد میشود و تصمیمگیری با توجه به نظرات اعضای گروه انجام میشود.
۵. روش تحلیل علت و معلول: در این روش، مساله با استفاده از تحلیل علت و معلول بررسی میشود تا علت مساله شناسایی شود. سپس با رفع علت، مساله حل میشود.
۶. روش شش سیگما: این روش برای بهبود کیفیت و کاهش هزینهها استفاده میشود. در این روش، با استفاده از تحلیل دادهها و شناسایی عوامل تاثیرگذار بر کیفیت، راهحلهایی برای بهبود کیفیت و کاهش هزینهها ارائه میشود.
۷. روش تصمیمگیری تحلیل سلسله مراتبی: در این روش، با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی، مساله به شکل سلسله مراتبی شناسایی میشود. سپس، با تعیین اولویت مسائل، راهحلهایی برای حل مساله ارائه میشود.
در کل، روشهای حل مساله برای حل مسائل مختلف و با توجه به نوع مساله متفاوت است. با استفاده از روشهای مناسب، میتوان به بهبود فرآیند و رفع مسائل در سازمانها و کسب و کارها کمک کرد.
روش DMAIC
این روش یکی از روشهای معروف حل مساله است که در بسیاری از شرکتها و سازمانها به کار گرفته میشود. این روش شامل پنج مرحله است که به ترتیب عبارتند از:
1. تعریف (Define): در این مرحله، مساله مورد نظر به صورت دقیق و شفاف تعریف میشود. اهداف و محدودیتهای مربوط به حل مساله نیز در این مرحله مشخص میشوند. هدف این مرحله برای همه افراد در یک تیم، بررسی مساله و هدف نهایی حل آن را به صورت یکسان و شفاف مشخص کردن است.
2. اندازهگیری (Measure): در این مرحله، دادههای مربوط به مساله جمعآوری میشوند و با استفاده از ابزارهای مختلف، به تحلیل دادهها پرداخته میشود. در این مرحله، میزان تاثیر مساله بر فرآیند یا محصول مورد نظر اندازهگیری میشود.
3. تجزیه و تحلیل (Analyze): در این مرحله، با استفاده از دادههای جمعآوری شده در مرحله قبل، به تحلیل دقیق مساله پرداخته میشود. علل اصلی مساله شناسایی شده و ریشهیابی میشود. در این مرحله، ابزارهای مختلفی مانند نمودارهای علت و معلول (Cause and Effect Diagram)، نمودارهای پراکندگی (Scatter Plots) و نمودارهای کنترل (Control Charts) استفاده میشوند.
4. بهبود (Improve): در این مرحله، با توجه به نتایج به دست آمده در مراحل قبل، راهحلهایی برای حل مساله ارائه میشود. این راهحلها بر اساس دادههای جمعآوری شده و تحلیلهای انجام شده در مراحل قبل، ارزیابی شده و اگر لازم باشد، بهبود داده میشوند.
5. کنترل (Control): در این مرحله، برای جلوگیری از بازگشت مساله بعد از حل آن، یک سیستم کنترل و نظارت بر فرایند جدید پیادهسازی میشود. در این مرحله، ابزارهای مختلفی مانند نمودارهای کنترل (Control Charts) و دستورالعملهایی برای آموزش کارکنان در مورد روند جدید نیز تهیه میشود.
نمونه حل مساله در سامسونگ
به عنوان مثال شرکت سامسونگ در سال 2016 با مشکلی برای انفجار باتری گوشی های Galaxy Note 7 مواجه شد. برای حل این مشکل، سامسونگ از روش DMAIC استفاده کرد. در مرحله تعریف مساله، هدف سامسونگ بهبود کیفیت محصولات و کاهش تعداد شکایات مشتریان بود. در مرحله جمعآوری دادهها، سامسونگ از آزمونهای آماری، بررسیهای میدانی و نظرسنجیهای مشتریان استفاده کرد.
در مرحله تحلیل، سامسونگ علل اصلی مشکلات را شناسایی کرد و به راهحلهایی برای بهبود کیفیت این محصول خود رسید. سامسونگ برای جلوگیری از انفجار باتری گوشیهای خود، فرایند تولید باتریهای جدید را بازنگری کرد و آنها را به یک آزمون کالیبراسیون مناسب تحت فشار قرار داد.
در مرحله پیادهسازی، سامسونگ این تغییرات را در فرایند تولید خود اعمال کرد و در مرحله کنترل، یک سیستم نظارت بر فرایند جدید پیادهسازی شد. به این ترتیب، سامسونگ موفق به بهبود کیفیت محصولات خود و کاهش تعداد شکایات مشتریان شد.
دیدگاه خود را بنویسید